توی این جلسه ی گروه کتاب خوانی در مورد کتاب The book thief و The unconsoled حرف زدیم. کتاب اولی رو هنوز دارم می خونم و راستش با وجودی که قراره خیلی موش و بچه گانه و سرشار از سادگی و معصومیت و این حرفا باشه، خیلی داره منو نمی گیره! من مدت هاست که حوصله ام از فضاهای نازنازی و اینا سر می ره... روزگارِ مونیخ جنگ جهانی دوم و فقر و روایت داستان از زبان مرگ (که برخلاف تصور دنیا رو پر از رنگ و شاعرانه می بینه) و دنیای بچه گانه ی لیزل (یک دختر بچه ی کتاب دزد و سرتق و فقیر که هزارتا فاجعه از سر گذرونده) در یکی از محله های فقیر نشینِ مونیخ، به نظرم به قصدِ درآوردنِ "آخی" و اشک و آهِ خواننده سرهم شده...
البته ناگفته نماند که این کتاب برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده (شاید من در طی سال های نوجوانی آخی گفتن هامو صرف کتاب های دیگه ای کرده ام و دیگه به این راحتی آخی ام نمی آد).
در مورد کتاب دوم اما هرچی بگم کم گفتم!
در یک کلام عاشقش شدم... هرچقدر بیشتر پیش رفت بیشتر احساس کردم که عاشقش شدم! کتاب دیگه ی نویسنده، The remains of the day، با ترجمه زیبای نجف دریابندری به اسم "بازمانده ی روز" برگرندونده شده. این یکی کتاب هم ظاهرا با عنوان تسلی ناپذیر به فارسی برگردونده شده (گرچه من فکر می کنم اسم تسلی نیافته یا تسکین نیافته مناسب تر باشه براش).
The unconsoled در یک فضای وهم آلود و کافکایی در رویاهای موسیقی دانی به اسم رایدر می گذره. راید وارد یک شهر کوچیک جایی در اروپای مرکزی شده و قراره یک کنسرت خیلی مهم اجرا کنه. هرچی کتاب بیشتر جلو می ره رایدر، که خواننده گمان می بره فراموشی داره، با آدم های غریبه ای برخورد می کنه که کاملا می شناسنش و اونم به تدریج آدم ها رو به یاد می آره: زنش، پسری که احتمالا بچه اش باشه، همکلاسی های قدیم... آدم ها رایدر رو با خواسته هاشون به این ور و اون ور می کشونن و اون مدام از کنسرتش غافل می شه. شهر هم گول زننده است: درِ یک کافه ی بیرون شهر به هتل رایدر باز می شه و وسط خیابونی توی مرکز شهر دیوار کشیده ان و باعث می شه رایدر مدت ها توی این هزار تو گم بشه. مثل هر رویای دیگه ای، رایدر گفت و گوی آدم ها از پشت دیوارها رو برای ما روایت می کنه و گاهی گریز می زنه به خاطرات کودکی ای که همون لحظه توی مغز یکی از همراهانش در جریانه...
تم اصلی کتاب هم، شاید مشابه کافکا، عدم توانایی آدم ها در ارتباط برقرار کردنه و فضایی که این این ارتباط رو ناممکن می کنه. کتاب با وجودی که خیلی روون و شیواست، خیلی طولانیه و لبریزه از کلمه های جی آر ای پسند!
۶/۲۶/۱۳۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
من عاشق نویسنده این کتاب دومی که گفتی هستم. اسمش سخته فارسی نوشتنش! ۴ تا کتاب دیگهاش رو خوندهام و همهاش خوبهها. پس این یکی رو هم باید به زودی بخونم.
"جی آر ایی پسند" رو خوب اومدی!!
سلام..زیبا بو..
سلام
میشه بپرسم این جلسات کتاب خوانی عمومی است یا خصوصی و اگر عمومی، کجاست
ارسال یک نظر