۷/۱۷/۱۳۸۱

برامون تخت دو طبقه آوردن. حالا ديگه کار من در اومد. به جاي اين که پرستو دم دستم باشه و صبحها بالش پرت کنم توي کله اش تا بيدار بشه، بايد هر روز صبح با مشقت فراوان از تخت پياده شم و بالشم رو هم با خودم اون همه راه بيارم و بعد مراسم پرستو کتک زني رو آغاز کنم...
اين مسوولان محترم هم به خيال خودشون امکانات در اختيار ما گذاشتن...
يه نفر از دوستان يه بار يه پيشنهاد خيلي خوب و عملي اي به يگانه و حسين کرده بود که من دوباره تاييدش مي کنم. ظاهرا گفته بود اگه تختتون توي خونه جديد جا نمي شه تخت دو طبقه بذارين!!!

هیچ نظری موجود نیست: