۱۰/۲۶/۱۳۸۳

چشمامو مي‌بندم و فكر مي‌كنم كه چه جوري در اين همه سرخوشي و اين همه دوستي بگنجم...
گفته بود كه اينا مي‌رن و نمي‌مونن
وسط خنده‌ها و آوازها و آب‌انار فكر مي‌كنم
و از شادي مضاعفي سرشار مي‌شم

هیچ نظری موجود نیست: