به جاي اين كه به علي احمدي فحش بدم كه مقالهي منو چاپ كرده و لطف فرموده اسم بنده رو ذيل اسم يه آدم ديگه آورده، دارم به خودم فحش ميدم كه روزي كه بهم گفتن بيا مقالهات رو توي مديريت فردا چاپ كنيم ذوق زده شدم و قبول كردم... دلم براي مقالهاي كه روش كار كرده بودم و خودم نوشته بودم سوخت. بگذريم كه مقالهاش فقط در حد يه كار كلاسي كوچيك بود اما دزدي رو نميتونم ببخشم...
آقا راه كار بدين پدر اين آقاي محترم رو كه به طور جدي كمر به "توليد دانش" بستهان رو در بياريم. تا وقتي كه پاي مقالهي خودم در ميون نبود فقط به مقاله دزدي و كتاب نويسي كارخونهاي ايشون ميخنديدم اما الان واقعا دوست دارم كه كلهاش رو بكنم.
امضا: لولوي عصباني خونخوار
۳/۲۲/۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر