۱/۲۱/۱۳۸۶

خونه تکونی
بالاخره بعد از مدت های مدید وبلاگمو خونه تکونی کردم. آرشیوش دیگه کار می کنه. برچسب های بیربطش رو هم برداشتم و یه کم تلاش کردم که دسته بندی برچسب هامو منطقی تر کنم. از رنگ جدیدش خوشم میاد. اشتهای نوشتنم رو بیشتر می کنه...
اون "های" آخر اسمش رو هم بی خیال شدم. یه کم فردیت لولوش بیشتر می شه این جوری: لولویی که پشت همه شیشه ها حی و حاضر باشه، درون گرا نیست، یه جوونور فضوله که از این ور به اون ور سرمی کشه و از در و دیوار می نویسه و طبیعتا نوشته هاش هم چندان چنگی به دل نمی زنه (مگر این که خواننده فضول باشه!)

وردی که بره ها می خوانند

کتاب جدید رضا قاسمی (وردی که بره های می خوانند) رو دارم می خونم. دست به قلم رضا قاسمی واقعا خوبه. توی این چند فصل اول هی حس می کنم که نشانه های آشنایی از "چاه بابل" پیدا می کنم و هی رشته تفکرات آگاهانه ام مزاحم لذت بردنم از ادبیات می شه که: خب مگه چه اشکالی داره؟ مارکز هم توی همه کتاباش نشانه های مشترک داره، مارکز هم که خداس در نتیجه مساله ای نیست.... و خب تا بیام به خودم بجنبم و این جریان لوس و نویز-فرستنده رو قطع کنم، چند خط رو الکی رج زده ام!!!! گاهی حس می کنم که "هم نوایی شبانه ارکستر چوب هاش" بهتر و ساخته پرداخته تر از این بود و گاهی حس می کنم که این کتاب بهتر از این حرفاس که به یه بار خوندش قناعت کنم.
فکر کنم همه اینا نشونه اینه که آخر کار از کتاب خوشم خواهم اومد.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

وبلاگت خیلی خیلی خوشگل شده! به نظرم خیلی پخته شده و نشون میده که صاحبش هم بزرگ شده و از دیدگاه جدیدی به دنیا نگاه می کنه!
خلاصه اینکه عاقشش شدم... بوس

Mojtaba گفت...

به به... مبارکه مهندس :) خوشگل شده ها ؛) خیلی خوش رنگه... به شدت یاد رود راوی افتادم! خل ام، نه؟

Unknown گفت...

bah bah bah, che blog e khoshgeli! male kt mitoone bashe yani loole?

ناشناس گفت...

وبلاگت قشنگه هر چند زمینه وبلاگت منو یاد موکتهای زبر خونمون میندازه. عکست هم لولو بودنت را آشکار میکنه. راستی چند ساله داری وبلاگ می نویسی؟

ناشناس گفت...

اون ناشناسه منم

ناشناس گفت...

bah bah bah che weblogi che loolooyee che jigar talayee. :)

Lili

ناشناس گفت...

خانوم!!دقیقن بر عکس آخرش بر عکس "همنوایی.."دوست داشتنی ببخشید میرینه به قد وهیکل آدم.بعداز 4/5 ساعت خوندن همچین پایان واجزای مسخرهاواخر قصه غیر قابل تحمل بود .هرچند لذت فورا ن کننده ی خوانش داستان حتا تا آخر ها
ادم رو میترکونه
ولی بگذار مودبانه تر بگم اصلن این بار خوب جمعش نکرده می تونست از تواین رمان هم یه چیز اعجوبه در بیاره!
برقرارباشید.mazes.blogfa.com