که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی
استاد سلمانی تند تند قیچی عوض می کرد و صدای قیچی های عجیب غریب توی گوشام اکو می شد. بدون عینک مو کوتاه کردن خیلی دلهره آوره.
می خواستم براش بخونم سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی... همون چهار کلمه "نمی خوام برام چتری بذاری" و "پشتشو بیشتر خالی کن" کلی طول کشید.
به جای همه شعرای نخونده، آخرش بهش می گم آریگاتو گزایماشتا و سایونارا و کلی لبخند گنده. حقش بود یه تعظیم هم براش می کردم.
۲/۱۴/۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۹ نظر:
:D hala che shekli shodi?
rasti iran nemikhai beri?
اااااه - طرف ژاپنی بود؟
عزت زیاد
فرمون
really really
سلام لولو
یه عکس از خودت بذار تو اورکات ببینیم چه شکلی شدی!
شعر رو برای اون بنده خدا میخوندی حتما بهت می گفت برو بینیم بابا
انگار نوبرش رو آوردی. اون سر این ور آب ارزش داره اون ور آب فقط کله پاچه به حساب میاد. باور کن
مبارکه
من هم خریدار عکسم
are, man daram 1 mah dige miram, june oonjam.
شما مگه تو کدوم دیاری؟؟
ارسال یک نظر