1- قابلیت ترسناکی دارم در تقلید از لهجه کسی که دارم باهاش حرف می زنم... امروز توی راهرو با کتی حرف می زدم که لهجه انگلیسی خیلی خوشگلی داره دیدم دارم یه سری کلمه ها رو زیادی کش و قوس می دم و آرهای آخر کلمه رو هم به امان خدا ول می کنم تو هوا....
بدترش امروز صبح بود که سر صبحانه از یکی از بچه های نیوزیلندی پرسیدم: How's your sImIster... و بعدش متوجه بلای خانمان سوزی شدم که داره گریبان گیر لهجه ی همین-جوریش-هم-کلی- درب- و- داغونم می شه.
2- امروز توی راه یکی دو نفر رو دیدم که سوار "یه چرخه" بودن و روی کوله اشون نوشته بودن: یه ماشین کم تر. خوشمان آمد!
3- اتاق های ما توی دانشکده زیرشیروونیه. یه پنجره داره روی سقف... پنجره رو باز می کنی و می ری برای خودت قهوه بریزی... وقتی برمی گردی، باران دل انگیز زمستانی نیمی از زندگیتو به ف*ک فنا داده...
4- اعتیاد جدید من: Family Guy.