۶/۰۴/۱۳۸۶

موزه آکلند بزرگه. نمی شه به یه روز همه چیشو دید چون آدمو از پا می ندازه. امروز تند تند از همه جاش گذشتیم. از قسمت یادبود جنگ جهانی اول و دوم تا بزرگ ترین فسیل دوران موزائیک (یا شایدم ژوراسیک!؟!؟ خلاصه خیلی وقت پیشا!!!) یه فسیل گنده و خوشگل به شکل مارپیچ حلزون 1.5 در 1.5 که سرهم کردنش ظاهرا یک سال وقت گرفته...

توی قسمت تاریخ طبیعیش کلی مجموعه حشره و جک و جونورهای ریز و درشت دارن: هر کشویی که می کشیدی بیرون، یه گروه جوونور می دیدی: پروانه ها، جیرجیرک ها، سوسک های چندش آور و آخر سر ترسناک ترینشون: رتیل های گنده... با سمیه به این رتیل ها نگاه می کنیم. برای هر دومون اینا ترسناک ترین موجودات ممکن روی کره زمینن... چرا؟!؟ عنکبوتوفوبیا...

و با این وجود چندین ثانیه بالاسرشون وامی ستیم و نگاهشون می کنیم... سادو-مازو-عنکبوتوفوبیا...

("سادو"ش برای سمیه که کشو رو کشید بیرون و "مازو"ش من که با ترس و هیجان بر و بر نگاهشون می کردم!!!)

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salammmm,khoobi? merci ke behem sar zadeh boodi, roohie gereftam!!!
rasti to dars ham mikhooni? hamash ke dar hale dodar mibashi!

ناشناس گفت...

salam doostam chetori? manam kheili vaghte mikham beram nja muse daimler vali hoselasho nadarm az fekre didane oonhame mashin yeja halam bad mishe vali che konam ke ba ye shoovar eshghe mashin bayad beram belakhare, az hagh nagzarim bayad ghashang bashe kheili tarifesho mikonan