یه نامه زیر در اتاقم بود که من دو ساعت آشپزخونه رو تمیز کرده ام و این جا خیلی کثیف و حال به هم زنه و باید بشینیم با هم تمیزش کنیم. آشپزخونه الان داره برق می زنه و خودشم رفته و چند روز دیگه می آد.
اولش فکر کردم که حیثیتم اوخ بشه و یا نه و بعد دیدم بی خیال هم خونه ای وسواسی داشتن هم چیز بدی نیست! هر از گاهی وسواسش می زنه بالا و حاصلش می شه یه آشپزخونه تمیز و، جهنم، یه نامه غرغر آلود!
اولش فکر کردم که حیثیتم اوخ بشه و یا نه و بعد دیدم بی خیال هم خونه ای وسواسی داشتن هم چیز بدی نیست! هر از گاهی وسواسش می زنه بالا و حاصلش می شه یه آشپزخونه تمیز و، جهنم، یه نامه غرغر آلود!
۳ نظر:
akh akh, pas to az oon roommate ha'ee!!! vay khoda, man ba to pas hichvaght say konam hamkhoone nasham! :)
اي ول. يعني يكي پيدا شده كه تو پيشش شلخته اي؟ بعد از اين همه سال كه من شلخته تو بودم بايد حس جديدي رو تجربه كني؟ حالا خوب انتقامم رو گرفت ازت يا نه؟
به صبا و پری:
نه به جان خودم من هنوز همون مرتب و وسواسی ای هستم که بودم!! این دختره تازه اومده و کل کثیفی هایی که سکنه قبلی طی یک سال تولید کرده بودن و من صرفا بی خیالش شده بودم تا بقیه مستقر بشن و با هم تمیز کنیم رو تمیز کرده...!!
ارسال یک نظر