فقط بنویسین!
تا حالا دوبار برنامه writing retreat داشتیم که هر دوتاش برای من خیلی خیلی مفید بودن. برنامه اش از این قراره که یه سری از دانشجوهای دکترای business school حالا از هر دانشکده ای که می خواد باشه، چهار پنج روز لپ تاپ هامونو می زنیم زیر بغلمون و می ریم یک جای خوش آب و هوای صد البته بدون اینترنت و دِ بنویس!
معمولا از صبح ساعت شیش و نیم هفت شروع می کنیم تا موقع شام که هفت و نیم باشه و این وسط هم مسلما کلی صبحانه و ناهار و چاشت های خوشمزه می خوریم. شب ها بعد از کار هم مسلما بساط وراجی و غیبت به راهه. بعضی ها هم عصرها می رن کنار دریا می دون. البته این سری شانس آوردیم و دریا به شدت توفانی بود و مجبور شدیم همه اش کار کنیم!
یکی از رسم های باحالی که داره اینه که اول روز مشخص می کنیم که هدفمون در طول دوره و در طول روز قراره چی باشه و هدفمون رو پای تخته می نویسیم و آخر روز همه اعلام می کنن که به هدفشون رسیده ان یا نه. هدف ها هم معمولا خیلی خیلی متفاوتن: یکی می خواد خلاصه مقاله اش رو ادیت کنه، یکی می خواد فصل سوم پایان نامه اش رو شروع کنه، یکی می خواد 1000 کلمه از متدلوژی تزش نوشته باشه و ... . یکی دیگه از کارهای باحالی که می کنیم اینه که بچه ها نوشته های هم دیگه رو می خونن، حتا اگه هیچ اطلاعاتی هم در اون زمینه نداشته باشن، و برای هم غلط گیریِ منطقی/ ساختاری/ گرامری می کنن.
همه اینا رو گفتم که بگم اون قدر این کار موثر بود که بچه ها تصمیم گرفتن بازم این کار رو ادامه بدن. قرارمون این شده که هفته ای دو روز یک سالن سمینار یا کارگاه بگیریم و قول شرف بدیم که به اینترنت وصل نشیم و فقط بنویسیم! امروز اولین جلسه mini writing retreat بود که سه ساعت طول کشید و من موفق شدم به ترس از نوشتنی که برای یه مقاله داشتم غلبه کنم. یه نفر توصیه کرده بود که همیشه نسخه اول رو بد بنویسین. وقتی به بد نوشتن خودتون آگاهین به وسواس هاتون اجازه نمی دین که جلوی کمیت نوشتن رو بگیرن... کیفیت رو به نسخه های بعد از اول حواله بدین و در نسخه اول فقط بنویسین!
تا حالا دوبار برنامه writing retreat داشتیم که هر دوتاش برای من خیلی خیلی مفید بودن. برنامه اش از این قراره که یه سری از دانشجوهای دکترای business school حالا از هر دانشکده ای که می خواد باشه، چهار پنج روز لپ تاپ هامونو می زنیم زیر بغلمون و می ریم یک جای خوش آب و هوای صد البته بدون اینترنت و دِ بنویس!
معمولا از صبح ساعت شیش و نیم هفت شروع می کنیم تا موقع شام که هفت و نیم باشه و این وسط هم مسلما کلی صبحانه و ناهار و چاشت های خوشمزه می خوریم. شب ها بعد از کار هم مسلما بساط وراجی و غیبت به راهه. بعضی ها هم عصرها می رن کنار دریا می دون. البته این سری شانس آوردیم و دریا به شدت توفانی بود و مجبور شدیم همه اش کار کنیم!
یکی از رسم های باحالی که داره اینه که اول روز مشخص می کنیم که هدفمون در طول دوره و در طول روز قراره چی باشه و هدفمون رو پای تخته می نویسیم و آخر روز همه اعلام می کنن که به هدفشون رسیده ان یا نه. هدف ها هم معمولا خیلی خیلی متفاوتن: یکی می خواد خلاصه مقاله اش رو ادیت کنه، یکی می خواد فصل سوم پایان نامه اش رو شروع کنه، یکی می خواد 1000 کلمه از متدلوژی تزش نوشته باشه و ... . یکی دیگه از کارهای باحالی که می کنیم اینه که بچه ها نوشته های هم دیگه رو می خونن، حتا اگه هیچ اطلاعاتی هم در اون زمینه نداشته باشن، و برای هم غلط گیریِ منطقی/ ساختاری/ گرامری می کنن.
همه اینا رو گفتم که بگم اون قدر این کار موثر بود که بچه ها تصمیم گرفتن بازم این کار رو ادامه بدن. قرارمون این شده که هفته ای دو روز یک سالن سمینار یا کارگاه بگیریم و قول شرف بدیم که به اینترنت وصل نشیم و فقط بنویسیم! امروز اولین جلسه mini writing retreat بود که سه ساعت طول کشید و من موفق شدم به ترس از نوشتنی که برای یه مقاله داشتم غلبه کنم. یه نفر توصیه کرده بود که همیشه نسخه اول رو بد بنویسین. وقتی به بد نوشتن خودتون آگاهین به وسواس هاتون اجازه نمی دین که جلوی کمیت نوشتن رو بگیرن... کیفیت رو به نسخه های بعد از اول حواله بدین و در نسخه اول فقط بنویسین!
۴ نظر:
وای چه کار باحالی. این business schoolی ها همیشه باحالنها. جدی فکر کنم این ترم تموم بشه یه دو هفته اصلا پای این کامپیوتر نیام یه ذره خونم تصفیه شه!
خیلی توپ بود این. ببینم نوشتن تز از بیرون هم قبول میکنین؟ ؛)
vay khoda! yani mishe yeki ham man o bezoor az paye internet bekesh emajbooram kone kar konam vaghe'an?!
به رویا و صبا: دور بودن از اینترنت واقعا موثره! خودمم باورم نمی شد! ولی آدم مث معتادا می شه... اینترنت خونش می افته پایین آخرای کار دیگه!
به مجتبی: معلومه! موضوع رو رد کن بیاد!
ارسال یک نظر