1- شاک زدگی:
کامکارها این همه راه دارن می آن استرالیا خب یه تک پا نیوزیلند هم بیان دیگه...
2- سوال فلسفی/متجاوزی:
همه این بحث های تئوری توطئه ای به کنار، اگه یه استادی/معاونی/مامور حراستی چیزی به دانشجویی پیشنهاد بی شرمانه بده و تهدید به اخراج و تعلیق و آبروریزی بکنه، باید چی کار کرد؟ کلا عرض می کنم...
3- دمبل زدگی:
وقتی جلوی آینه دمبل می زنی، تازه متوجه می شی که هر چقدر زور بزنی هم دست راست و چپت متقارن بالا نمی آن... حالا هی کوله ات رو یه وری بنداز و هی چیزهای سنگین رو فقط با دست راست بلند کن...
4- ارضا نشدگیِ غذایی:
ظهر شنبه اس و من از ورزش اومده ام. برای خودم یه کنسرو لوبیا آورده بودم و لیمو ترش و قصد داشتم به عنوان ناهار و شام بخورمش امروز... تا چشم چپ کردم دیدم که همه کنسرو رو به سه شماره خورده ام هیچ، هنوز هم گشنمه!!
5- یلدا زدگی:
دیشب به افق نیم کره جنوبی شب یلدا بود این جا... با خودم فکر کردم فال حافظ بگیرم اما حسش نبود... با بچه های دانشکده ام الخبائث ارغوانیِ نیوزیلندی زدیم و من پیش خودم گذاشتمش به حسابِ به جا آوردنِ سنتِ شب چله. شاید یه روزگاری حس و حالِ برنامه ریزی و یلدا بازی پیدا کردم...
۴/۰۱/۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
سلام .قشنگ بود و نوش جان آن ام اخبائث ارغواني .ما كه دستمون كوتاهه ولي شما بنوش .نوش جان .به روزم مدتهاست به ما سر نمي زني .ولي من اغلب ميام اينجا .هنوز نوشته هاتو مي خونم ولي لولوي قبلي يه جورايي فرق مي كرد، ولي هنوزم لولويي و زيبا مي نويسي .
ارسال یک نظر