۶/۲۵/۱۳۸۳

از شور ديوانه‌كننده‌اي سرشارم. از ديروز گرفتار اين شور شدم. وقتي گيتار عزيزمو بعد از يه قرن برداشتم و زدم. وقتي هي مي‌زدم و هي دستم نرم‌تر مي‌شد و من هي بيشتر به شور مي‌اومدم!!
منتظرم برم خونه و دوباره گيتار بزنم...
براي اين كه يه كم اين شور سركش رو مهار كنم، براش آواز مي‌خونم: baby's good to me you know, She's happy as can be you know, I'm in love with her and I fell fine...

هیچ نظری موجود نیست: