۸/۲۳/۱۳۸۳

قراره اسم روزبه و پرستو رو بذارم اياب و ذهاب مشكوك.
مرده‌شور تمام همسايه‌هايي رو كه دچار توهم توطئه اند و ذهنشون پر از پيش‌زمينه‌ي چرنده ببرن.

طرف اندازه‌ي ارزن هم شعور نداره. خيلي جالبه ها!! من توي خونه‌ي خودم نشسته‌ام و كاري به كار ملت ندارم و اون وقت اونا دبه در ميارن و در مورد "اياب و ذهاب مشكوك" من فصلي تمام مي‌پردازن!!! اگه بنده به زيور مبارك شوهر آراسته بودم هيچ كاري هيچ اشكالي نداشت اما شوهر نداشتن، اين گناه نابخشودني، مترادفه با كلي فحش‌هاي بدبد كه كنار خيابون مي‌شنويم.
مرده‌شور اين فضاهاي كثافت و آدماي پوسيده‌اش رو ببرن.

هیچ نظری موجود نیست: