۱۰/۱۶/۱۳۸۳

ارتباطي هست بين عضويت در گروه‌هاي كشته‌مرده‌ي ايران قديم و ابتذال و بي‌مايگي
ارتباطي بين بي‌مايگي و ارزش‌گذاشتن بقيه از روي ظواهرشون
شايد تاثير اينه كه تازگي‌ها ياد معاشرت‌هاي مشهدمون افتادم.... واقعا مي‌فهميدم كه دارم توي اون محيط به تنگ ميام اما درك نمي‌كردم كه چه كيفتيه كه منو اذيت مي‌كنه
حالا محيط‌هاي خودمو دارم و آدما‌م رو برمبناي باردار بودنشون (!!!) انتخاب مي‌كنم. اونا هم وقتي كسي لباسش مارك‌دار نبوددماغشونو چين نمي‌ندازن...

يه كم دارم دري وري مي‌گم
فقط ياد حس‌هاي قديميم افتادم و ياد مهموني-گريزيم در عين معاشرت-طلبيم توي دبيرستان

حس مي‌كنم كه الان ديگه رهاترم و معيارهام درست‌ترن

و يه سوال ديگه توي ذهنم رنگ مي‌گيره: اين ارزش-گذاشتن-آدما-بر-مبناي-IQ-شون هم يه جور ظاهربينيه نه؟
و همين طور كلي از ارزش‌هاي ديگه‌ام: شاملو-شناسي، آلبركامو-داني، موسيقي-داني، آكادميك-بودگي، در-يك-جنبه‌هايي-از-زندگي-ديوانگي-و-نبوغ-داشتگي!!!!!

....

هیچ نظری موجود نیست: