۱۲/۰۶/۱۳۸۳

و آن تانيه‌ها و ساعت‌ها انگار جايي لاي چروك زمان جامانده‌اند... خاطره‌ي كم‌رنگشان روي دست و دل‌مان مانده/نمانده محو مي‌شود...
انگار هزاره‌ها قبل... انگار عمري گذشته باشد.

نفس تازه‌ي صبح و سرما كه بيايد، اين شهود شيرين ته‌نشين شده‌است. يقيني كه خش برنمي‌دارد.

هیچ نظری موجود نیست: