۹/۰۵/۱۳۸۵

اومده ام خونه پری و روزبه. روزبه امشب نمی آد و من دارم Baby sitting مي كنم... حرفی برای گفتن ندارم. ولی دوست دارم بیام سرک بکشم که بگم هستم... کلمه ها توی کله ام به درو دیوار می ماسن.

هیچ نظری موجود نیست: