ياد بعضی نفرات
روشنم می دارد
عجيبم مي شه از فكر كردن به اين كه پرستو و روزبه و آزاده و آرش الان دارن چي كار مي كنن، قراره چي كار كنن، وقتي هم ديگه رو ببينيم چند هزار سال ديگه اس.
عجيبم ترم وقتي مي شه كه به سارا و سيامك و يگانه و حسين و مجتبي فكر مي كنم...
نمي دونم چرا اين قدر حال كردم از شعر نيمايي كه آزاده و آرش برام فرستادن... حس مي كنم كلي چيزي از رفقام رو با خودم آورده ام كه ازدوريشون غصه نخورم، به اين فكر كنم كه
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگی
سويشان دارم دست
جرئتم می بخشد
روشنم می دارد
۱۲/۰۷/۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر