۱/۰۱/۱۳۸۶

دیشب با هفت هشت نفر از بچه ها توی Common Room جمع شدیم. اون آتیش بسیار مفصلی که در بالا ملاحظه می کنین رو علم کردیم. کلی برای همه توضیح دادم که فلسفه چهارشنبه سوری چیه و چی کارا می کنیم و از این حرفا. بعدش بهشون یاد دادم که بگن سرخی تو از من و از روی "آتیش" بپرن. البته یه کم اشتباه کردم و بهشون گفتم سرخی من از تو. بعد از این که پنج شیش نفر پریدن و با لهجه های خنده دار جمله رو تکرار کردن، فهمیدم که اشتباه کرده ام!!!

خلاصه اگه از فردا بچه های همه زرد و زار بودن، مسوولیتش به عهده خودمه!


شب هم که برگشتم توی اتاقم دیدم سارای شماره2 پشت در اتاقم کلی چیز میز چسبونده و یه چندین سنتی هم به عنوان عیدی برام گذاشته. بازم یادم رفته بود بهش بگم که بزرگترا باید به کوچیکترا عیدی بدن... اما خب این اشتباه خیلی بدی نبود... سال دیگه مبلغ رو هم باید تعیین کنم!!!




توضیح: اون چهره خندانی که کنار آتیش می بینین، جین یکی از دوستای کره ایمه. بعد از این که هر نفر می پرید و چند تا از شمعا خاموش می شد، با دقت تمام دوباره روشنش می کرد... کلا بقیه موضوع رو خیلی جدی تر از من گرفته بودن!!!!

هیچ نظری موجود نیست: