۲/۲۶/۱۳۸۶

امیدی که ناامید شد



نیوزیلند ته دنیاس و یکی از خواص ته دنیا اینه که همه چی دیر بهش می رسه (به جز حق رای دادن زنان که ظاهرا اولین بار در سال هزار و هشتصد و نود و سه در نیوزیلند به رسمیت شناخته شد (این جور اتفاقات نادر از ته دنیا شروع می شن قاعدتا)) فیلم های روز هم تا از روی دریاها و قاره ها رد بشن و برسن این جا ماه ها طول می کشه. اینه که فیلم های نوامبر 2006 رو تازه می آرن رو پرده


فیلم بابی در مورد شب ترور سناتور رابرت کندیه. آدمایی که اون شب توی هتل جمعن تا پیروزی احتمالی رابرت کندی رو توی انتخابات جشن بگیرن. امیدهایی که آمریکایی های خسته از جنگ ویتنام، مکزیکی های خسته از تبعیض، سیاه های افسرده از قتل مارتین لوتر کینگ، زن ها و جوون ها بسته ان به این پیروزی... فضای آماده ی تغییری که مشتاق این اتفاقه. فیلم در مورد چندین آدم مختلفه و هی برش های کوتاه از هر کدوم رو نشون می ده: دختری که با پسر هم کلاسیش ازدواج می کنه برای این که نفرستنش ویتنام، مدیر آشپزخونه هتلی که به خاطر رفتارهای نژادپرستانه با مکزیکی ها و سیاه ها اخراج می شه، بچه های دبیرستانی ای که برای کندی تبلیغ می کنن، دختر روزنامه نگاری که از چک اسلواکی اومده که پنج دقیقه با کندی مصاحبه کنه و کلی داستان کوتاه دیگه این وسط که هی به هم گره می خورن و هی باز می شن و ... نهایتا ترور کندی که این توده بافته شده رو می ریزه بهم


پی نوشت: دوباره که نوشته مو خوندم دیدم یه مقادیری "جوگیرانه" نوشتم... !!ا

۷ نظر:

ناشناس گفت...

مطمئني اسم فيلم در جوگيرشدگي تو تاثيري نداشته؟؟؟

ناشناس گفت...

ba comment azadeh kamelan movafegham.

ناشناس گفت...

خودت مي دوني كه چي مي خوام بگم. خجالت بكش و آدم شو

ناشناس گفت...

سلاااام
فقط یه نکته تصحیحی کوچیک: تاریخ قانونی شدن حق رای زنان تو نیوزیلند بوده: 1893 نه 1983. من توی انکارتا خوندم اینو...
قربونت

ناشناس گفت...

چه قدر بد شد این عددا!!! اصلا منظورم فهمیده میشه؟

Laleh گفت...

مرسی یوگی جونم خودم هم برای همین به حروف نوشته بودم اما ظاهرا سوادم یه کم نم کشیده!!

Unknown گفت...

na azizam, kheiliam fogholade bood...