۸/۲۳/۱۳۸۴

هيچ اتفاق بيروني‌اي نيفتاده....
من شك كردم كه واحد كم برداشته‌ام... هزار بار تعداد واحدهاي برداشته شده‌ ‌ام رو شمردم. هزار بار همه چي رو چك كردم و نتيجه‌اش يه نگراني وحشتناك و عميق بود. يه نااميدي مطلق از خودم كه به قول پرستو هيچي رو كنترل نمي‌كنم.... امروز فهميدم كه تعداد واحدهاي پروژه رو كم شمرده بودم. 4 تا به جاي 6 تا...
هيچ اتفاق بيروني‌اي نيفتاده.... نه واحدي جابه‌جا شده نه چيزي، فقط من ظرف 36 ساعت از طولاني‌ترين و شديدترين اضطراب زندگيم به يه شعف و آرامش رسيدم. به همين مسخرگي.

هیچ نظری موجود نیست: